کلافه م

ساخت وبلاگ

پس فردا شکیب باز می ره اصفهان. اعصابم خورده. باز یه ماه و خورده ای نمی بینمش.

دو ماه پیش مث امروز، داشتم گریه می کردم که نمی خوامش. 

امروز دوسش دارم و هیچ حسی به هیچ شخص دیگه ای جز اون نمونده.

خدا رو صد هزار مرتبه شکر. 

کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 118 تاريخ : شنبه 27 مرداد 1397 ساعت: 22:35

من عشق رو برای اولین بار با حامد تجربه کردم. یه عشق بزرگ و واقعی. گرچه هیچ وقت نفهمیدم برای اون کی یا چی بودم. ولی می دونستم خودم چه حسی بهش دارم و چقدر بهش وابسته م. چیزی که اون نبود و خیلی راحت بهم کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 102 تاريخ : شنبه 27 مرداد 1397 ساعت: 22:35

"چطور ممکنه به یکی حسی نداشته باشی، بعد از ازدواج بهش وابسته بشی. آیا همه ی دخترا اینجورن؟" این سوال آقای وحید هست. ولی نمی دونم چرا سوالاشونو راحت نمی پرسن. این چیزی نیست که خصوصی پرسیده بشه توی پست کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 103 تاريخ : شنبه 27 مرداد 1397 ساعت: 22:35

وقتی یه سریال رو خیلی ساله دنبال می کنی، تموم که می شه خیلی ناراحت کننده س. چون چند سال با اون داستان و شخصیتاش زندگی کردی. یادمه Dexter که تموم شد ناراحت شدم. The Vampire Diaries رو که نگو. دیمن عزیز کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 103 تاريخ : شنبه 27 مرداد 1397 ساعت: 22:35

دیروز دوستم بهم می گفت چرا عکس طرف!!! رو نمی ذاری پروفایلت بهش گفتم مگه بچه م یا عقده دارم! واقعا چه کاریه بعضیا تا شوهر می کنن وضعیت و پروفایل واتس اپ و اینستاشون می شه عکسای شوهره و غیر از این چیزی کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 109 تاريخ : شنبه 27 مرداد 1397 ساعت: 22:35

الان یه هفته س اصفهانم. شبا اکثرا با شکیب بیرونیم.

شب های اصفهان دیگه غمگین نیست.

ازش خواستم حتما سی و سه پل بریم. رفتیم. 

یاد وقتی افتادم که زیر پل های های گریه می کردم و دلم نمی خواست از اصفهان برم. 

ولی این شهر هم عاشق من بود. همونطور که من عاشقش بودم. 

کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 132 تاريخ : شنبه 27 مرداد 1397 ساعت: 22:35

جمعه 15 تیر 97، یه تاریخ خاص بود واسه من. امشب خطبه ی عقد بین من و شکیب جاری شد تا بشیم زن و شوهر.  همیشه جایگاه عقد رو از بیرون می دیدم. ولی امشب خودم اونجا نشسته بودم.  امشب عروسی که بله می گفت من ب کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 110 تاريخ : شنبه 27 مرداد 1397 ساعت: 22:35

بامزه س وقتی یه دختر هم سن خودت صدات می زنه زن دایی  تازه پسر 27 ساله ی خواهر شوهرم شب خواستگاریم بهم گفت سلام زن دایی که سوژه شد اصلا  مادر شوهرم همسن مادربزرگمه. خواهرای شوهرم همسن مامانمن.  و آقای کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 108 تاريخ : شنبه 27 مرداد 1397 ساعت: 22:35

امروز خواهر زاده ی شکیب رفت خونه شون بعد از یه هفته که اینجا بود. عشقم تا اومد ذوق کنه، زن داداشش زنگ زد گفت دخترا رو بردم خونه یه ریز می گفتن می خوایم پیش زن عمو باشیم امروز  هیچی دیگه امروز هم کامل کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 118 تاريخ : شنبه 27 مرداد 1397 ساعت: 22:35

یه تغییراتی توی عنوان وبلاگ و نویسنده ها ایجاد کردم.

شاید دائمی باشه شایدم نه.

به هر حال دوست نداشتم نویسنده ی متن هام همون مژگان قبلی باشه 

کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 91 تاريخ : شنبه 27 مرداد 1397 ساعت: 22:35